رسالت
«شكوه مرجعيت» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم سيداحمد خاتمي است كه در آن ميخوانيد:
تاريخ روحانيت مملو است از چهرههاي شاخصي كه در عرصههاي علم و عمل ممتازند، پيشگامند و الگو، انسانهاي وارستهاي كه هركدام در عصر خود چراغي فروزان فرا راه انسانيت بودهاند و تشنگان زندگي انساني را از زلال منش و روش خود سيراب ميكردند، از ستارگان پرفروغ اين كهكشان فضيلت مرحوم آيتالله العظمي بهجت بود. بزرگي كه عمر نزديك به صدسالهاش را تماما در مسير عشق به خدا وخدمت به دين و نشر آن صرف كرد، مقام معظم رهبري اين بزرگ را به عباراتي ستودهاند كه هر يك از اين عبارات شايسته دقت فراوان است زيرا كه ما مقام معظم رهبري را به اين ميشناسيم كه در پيامهاي خود اهل مبالغه و گزافگويي نيستند از ايشان تعبيركردند به عالم رباني، عالم رباني كيست؟ عالم رباني آن است كه منسوب به رب است و منسوب به خداست ، عالم رباني آن است كه ديدنش انسان را به ياد خدا مياندازد كيست كه آيت الله العظمي بهجت را از نزديك و يا از تلويزيون ديده باشد و به ياد خدا نيفتد، كيست كه نماز جماعت عارفانه اين فقيه بزرگ را ديده باشد و سير و سلوك اليالله در ذهنش تداعي نكند. عالم رباني يعني اين.
اعتماد ملي
«جنبش دانشجويي و انتخابات» عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد ملي است كه در آن ميخوانيد:
انتخابات در ايران پديدهها و رويدادهاي جديدي را با خود به ارمغان ميآورد كه يك ماه مانده به انتخابات رياست جمهوري نيز نشانههاي اين نوگرايي در انديشهها، ديدگاهها و انتخابها به وضوح به چشم ميخورد. شايد دو ماه قبل فضاي گرايشهاي انتخاباتي در جبهه اصلاحات مبهم يا تكراري و سنتي بود و در حقيقت رويكرد، جريانات سياسي، صرفا به اعتبار بخشي از افكار عامه مردم شكل ميگرفت و به همين دليل هم بعد از كنارهگيري سيدمحمد خاتمي و ورود ميرحسين موسوي آن نگاه سنتي و كهنه صحه بر اين روال رايج گذاشت و برخي عناصر برجسته اين گروهها نيز بهرغم تصميم تشكيلاتي احزابشان اقدام به حمايت از آقاي كروبي كردند و در آن روزها تنها استدلال گروهها ميزان رايآوري بود نه آرمانها و اهداف اصلاحطلبي. در حقيقت گروههاي سياسي اصلاحطلب اولويت اول انتخاب را به رايآوري اختصاص دادند و ماندگاري انديشههاي اصلاحطلبي را در اولويتهاي بعدي منظور كردند.
جمهوري اسلامي
«پشت نقاب تغيير»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد:
باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا وعده هاي انتخاباتي خود را يكي پس از ديگري زير پا گذاشته و «بازگشت به دوران بوش» را سرلوحه سياستهاي خود قرار داده است. اگرچه اوباما در جريان تبليغات انتخاباتي سعي داشت همه را در مورد ضرورت تغيير در سياستهاي واشنگتن متقاعد كند ولي امروزه به تدريج درحال بازگشت به دوران سياهي است كه مردم آمريكا به خاطر فرار از آن به اين رئيس جمهور سياهپوست راي دادند.
تا اين مرحله اوباما از 4 محور به سياستهاي جنون آميز دوران بوش بازگشته و اين احتمال را قوت بخشيده است كه در ساير موارد نيز در فرصتهاي مناسبي عينا به سياستهاي گذشته عمل كند و راي دهندگان آمريكایي در ميدان عمل به اين جمع بندي برسند كه از اين چهره به ظاهر متفاوت و مدعي تغيير فريب خورده اند.
آفتاب يزد
«خاطراتي از گذشته براي امروز و فردا» عنوان سرمقاله روزنامه آفتاب يزد است كه در آن ميخوانيد:
يكي از نخستين روزهاي تابـستان سال 1371 براي ديدن مهدي كروبي به دفتر او رفتم. در آن روز، او تازه از رياست مجلس سوم فارغ شده بود و با آسودگي خاطر در حياط دفتر خود قرآن ميخواند. كروبي اين آسودگي را مديون هم پيماني هاشمي رفسنجاني و جناح راست براي حذف جناح چپ (اصلاحطلبان) از حكومت بود كه البته نقش تبليغات جعبه جادويي - تلـويزيون - در خانهنشيني كروبي و يارانش موضوعي نبود كه كسي از آن غافل باشد و در اين ميان نقش يك رفسنجاني ديگر - محمد هاشمي رفسنجاني - غيرقابل انكار بود. به هر صورت، به كروبي گفتم از شرايطي كه پيش آمده است بسيار خوشحالم. زيرا از يكسو مي بينم كه شما با آسودگي خاطر مشغول خواندن قرآن هستيد و از سوي ديگر حدس ميزنم يكدست شدن دولت و مجلس، زمينه را براي حل مشكلات مردم فراهم ميكند. رئيس تازه بازنشسته شده در پاسخ ، سخني گفت كه آن لحظه، براي من غريب مينمود:
سرمايه
«وعده سود موهوم احمدي نژاد» عنوان سرمقاله روزنامه سرمايه به قلم سعيد ليلاز است كه در آن ميخوانيد:
جديدترين قول آقاي احمدي نژاد مبني بر پرداخت سود درآمدهاي نفتي به ايرانيان مقيم داخل و خارج از کشور، از نظر عرف حسابرسي در زمره «سود موهوم» به شمار مي آيد.متاسفانه ظرف چهارسال گذشته مجموعه سياست هاي اقتصادي دولت نهم به گونه اي طراحي و اجرا شده است که اکنون در پايان چهارسال ضيافت بزرگ و بي همتاي نفتي اساساً درآمدي براي توزيع بين ايرانيان اعم از آنها که در داخل يا خارج از کشور هستند، وجود ندارد.
برآوردها نشان مي دهد به علت عدم سرمايه گذاري کافي، در چهار سال گذشته ميزان صادرات نفت ايران در سراسر امسال حداکثر به اندازه 43 سال پيش يعني معادل 700 ميليون بشکه خواهد بود.
دنياي اقتصاد
«تلخ و شيرين تقسيم سهام نفت» عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم محمدصادق جنان صفت است كه در آن ميخوانيد:
تعارف را اگر كنار بگذاريم، بايد بپذيريم كه نهاد دولت در ايران در برابر شهروندان، يك ارباب بزرگ است.
شهروندان ايراني به دليل توزيع نابرابر قدرت، در برابر دولت همواره يك تابع كامل به حساب ميآيند و آهنگ كسب و كار و معيشت خود را با ساز دولت، كوك ميكنند. چرا چنين تعاملي پديدار شده است؟ پايدار ترين و نيرومندترين عاملي كه موجب نامتوازن و نامتعادل شدن قواي ميان اين دو نهاد شده است، مالكيت مطلق دولت بر سهام شركتهاي بزرگ نفت و گاز و درآمد حاصل از فروش آنهاست.